گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد پانزدهم
[سوره الأعراف ( 7): آیات 155 تا 162 ] ....



ص : 136
اشاره
وَ اخْتارَ مُوسی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَۀُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِیَّايَ أَ تُهْلِکُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا
إِنْ هِیَ إِلاَّ فِتْنَتُکَ تُضِ لُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِي مَنْ تَشاءُ أَنْتَ وَلِیُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الْغافِرِینَ ( 155 ) وَ اکْتُبْ لَنا فِی هذِهِ
صفحه 76 از 181
الدُّنْیا حَسَ نَۀً وَ فِی الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ قالَ عَذابِی أُصِ یبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ
الزَّکاةَ وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنا یُؤْمِنُونَ ( 156 ) الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِي یَجِ دُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ
بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ
آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَ َ ص رُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ( 157 ) قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً
الَّذِي لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ یُحیِی وَ یُمِیتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذِي یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ کَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ
( لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ( 158 ) وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی أُمَّۀٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ ( 159
وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً قَدْ
عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنا عَلَیْهِمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوي کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ
یَظْلِمُونَ ( 160 ) وَ إِذْ قِیلَ لَهُمُ اسْکُنُوا هذِهِ الْقَرْیَۀَ وَ کُلُوا مِنْها حَیْثُ شِئْتُمْ وَ قُولُوا حِطَّۀٌ وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً نَغْفِرْ لَکُمْ خَطِیئاتِکُمْ سَنَزِیدُ
( الْمُحْسِنِینَ ( 161 ) فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ قَوْلًا غَیْرَ الَّذِي قِیلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یَظْلِمُونَ ( 162
، ص: 139
[سوره الأعراف ( 7): آیه 155 ] .... ص : 139
اشاره
وَ اخْتارَ مُوسی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقاتِنا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَۀُ قالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِیَّايَ أَ تُهْلِکُنا بِما فَعَلَ السُّفَهاءُ مِنَّا
( إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِي مَنْ تَشاءُ أَنْتَ وَلِیُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الْغافِرِینَ ( 155
ترجمه و شرح .... ص : 139
از جمله وقایع بنی اسرائیل آن است که موسی کلیم علیه السّلام بر حسب وعده پروردگار که او را براي نزول توریۀ به کوه طور
دعوت نموده بود و نیز موسی علیه السّلام گروهی از بنی اسرائیل را به همراه خود به طور برد براي اینکه نزول توریۀ را بر موسی
علیه السّلام مشاهده نمایند و نزد بنی اسرائیل شهادت دهند.
براي اجراي این منظور موسی علیه السّلام هفتاد نفر از بنی اسرائیل را انتخاب نموده به همراه خود به کوه طور برد. و از کلمه سبعین
بدل از کلمه قومه استفاده میشود که موسی کلیم علیه السّلام ابتداء بسیاري از بنی اسرائیل را دعوت نموده و سپس از آنها هفتاد
نفر را برگزید. پس از نزول توریۀ نظر به اینکه هفتاد نفر که در طور حضور داشتند براي تصدیق اینکه پروردگار است که با موسی
علیه السّلام سخن میگوید و نیز توریۀ آسمانی است نازل شده از موسی ، ص: 140
کلیم علیه السّلام در خواستی نمودند مبنی بر اینکه ساحت پروردگار را بطور آشکار به آنان ارائه دهد و در اثر این درخواست ناروا
پروردگار آنها را عقوبت فرمود لرزشی بر اندام آنان عارض شده همه هلاك شدند موسی از این درخواست نارواي بنی اسرائیل و
عقوبتی که آنان را فرا گرفت زیاده مضطرب گشت زیرا این گروه از گروندگان به موسی و برگزیده از بنی اسرائیل بودند موسی
عرض کرد بار الها اگر مشیّت تو تعلق بیابد که این گروه را عقوبت فرمائی و به هلاکت افکنی و همچنین مرا مشیّت و خواسته تو
نافذ است. موسی از هلاك این گروه بیمناك شد از اینکه بنی اسرائیل او را متهم نمایند که این گروه را به همراه خود به کوه طور
صفحه 77 از 181
برده و همه را به قتل رسانید سپس قیام وي به دعوت بنی اسرائیل بیهوده گردد عرض کرد: بار الها چگونه به گفتار نارواي گروه
سفیه و بیخرد همه ما را عقوبت فرمائی.
حضور گروهی از بنی اسرائیل به همرهی موسی کلیم علیه السّلام در کوه طور مشاهده الواح توریۀ و شنیدن سخنان ساحت کبریائی
با موسی علیه السّلام امتحان و آزمایشی بود که از نظر ضعف ایمان گروهی را به ضلالت افکنده و مشاهده خارق عادت و معجزات
شگفتآور سبب ارتداد آنان گشته درخواست ناروا نمودند و گروهی از گروندگان را هدایت فرمود.
روش تعلیم و تدبیر در باره هدایت و رهبري بشر به خداپرستی و سعادت و انتظام زندگی به آن است که ساحت پروردگار وسایل
دعوت به توحید و فضایل اخلاقی و طریقه سپاسگزاري را به مردم بفهماند و دسترس آنان گذارد بطوري که براي کسی عذري
باقی نماند همچنانکه موسی کلیم و هارون علیهما السّلام سالهاي چندي بنی اسرائیل و عموم مردم قبط را به توحید و خداپرستی
دعوت میکردند صحنههاي اعجاز آمیزي را نیز به عموم مردم ، ص: 141
ارائه دادند و معجزات بیشمار و عقوبتهاي نه گانه که در باره قبطیان اجراء میشد و به آنها اختصاص داشت همه را بنی اسرائیل
بطور عیان مشاهده نمودند.
و نیز غرق شدن فرعون پادشاه قبط و لشگر انبوه او را بطور بهت آوري دیدند معذلک به مجرد دیدن گروهی که بت پرستش
میکردند فریفته شده علاقه قلبی خود را اظهار نموده از موسی علیه السّلام درخواست کردند که براي ما نیز معبودي ترتیب بده
مانند این قوم که ما نیز سرگرم پرستش بت شویم.
هنگامی که حکمت اقتضاء که پروردگار بوسیله موسی کلیم علیه السّلام مکتب توحید را بنا گذارد و احکام اللهی دوره متوسطه را
بوسیله نزول الواح توریۀ دسترس بنی اسرائیل و بشر گذارد موسی علیه السّلام را به کوه طور دعوت فرمود که به قوم خود بنی
اسرائیل پیشنهاد کند و از آنان گروه شایسته را برگزیند و به همراه خود به کوه طور بیاورد که خلوت موسی را با ساحت کبریائی
مشاهده نمایند و نزول الواح توریۀ را نیز بطور عیان ببینند در این صورت اگر برخی از این گروه کفر دیرین خود را اظهار نمایند
مستحق عقوبت خواهند شد.
حضور نیکان و برگزیده از بنی اسرائیل در کوه طور که در صف موسی کلیم علیه السّلام قرار گرفته خلوت او را با ساحت کبریائی
و سخنان روانبخش را با نیروي حس شنیده و نزول الواح توریۀ را بطور عیان مشاهده نموده برخی از آنان شیفته و دل خود باخته
مبادرت به سؤال ناروائی نمودند.
پروردگار بدین آزمایش دشوار راز نهانی و علاقه قلبی آنها را به ، ص: 142
ظهور در آورد همچنانکه بقیه بنی اسرائیل را نیز مورد امتحان و آزمایش قرار داد.
با اینکه موسی علیه السّلام پیشوائی مانند هارون علیه السّلام را بر آنان گمارد و هم آنها را به پیروي از او توصیه نمود فریفته دعوت
سامري شده گروهی از آنان گوساله پرست شدند.
موسی کلیم در مقام اعتذار بر آمده عرض کرد بار الها حکم تو بر ما روا و فرمان تو در باره همه ما نافذ است از در خواست ناروا
که این گروه از ساحت تو نمودند اعتذار میجویم.
بار الها مرا به سمت رسالت بسوي این مردم اعزام فرمودي که آنها را به توحید و خدا پرستی دعوت نمایم. بار پروردگارا من از مهر
بر آنها اسفناك هستم تو سزاوارتر و مهربانتر هستی که بر آنها ترحم فرمائی و عذر خواهی مرا در باره آنان بپذیري. اینک
میفرماید:
و موسی هفتاد مرد از قوم خود بنی اسرائیل را براي بردن به وعدهگاه انتخاب نمود و به آنها امر کرد که روزه بگیرند و خود را طاهر
سازند و سپس بسوي طور سیناء رهسپار شدند و چون به میقات رسیدند و کلام خدا را شنیدند تقاضاي دیدن خدا را کردند و
صفحه 78 از 181
موسی هم به در خواست آنها ربّ ارنی گفت لذا آنها را لرزه شدیدي به اندام گرفت که نزدیک شد مفاصلشان از هم گسیخته
گردد و موسی علیه السّلام ترسید آنها بمیرند و چون برگردد قوم بنی اسرائیل او را متهم سازند لذا در مقام تضرّع و بکاء و دعاء بر
آمد و عرضه داشت: اي پروردگار من اگر تو میخواستی این هفتاد نفر را پیش از آمدن به این محل هلاك میکردي و مرا هم با
آنها به هلاکت میرسانیدي اینک من در مراجعت جواب اولاد یعقوب را چه بگویم؟ آیا تو ما را به أنوار العرفان فی تفسیر القرآن،
ج 15 ، ص: 143
کردار سفیهان و سبک مغزان ما هلاك خواهی فرمود و این رجفه و لرزه نیست مگر آزمایش تو و بلائی از جانب تو تا سبب این
فتنه و آزمایش هر کس را مشیّتت تعلق بگیرد از هدایت بیبهره گذاري و هر کس را بخواهی بوسیله آن آزمایش هدایت فرمائی و
به راه صواب بداري بار الها تو هستی مولا و یاور ما و توئی اولی به تصرّف در تمام امور ما پس ما را بیامرز و ما را مورد ترحّم خود
قرار ده و تو هستی بهترین آمرزندگان زیرا هر کس از گناه بزهکاري در گذرد یا در طلب ثناي جمیل و یا در پی اجر جزیل و یا
رفع قساوت قلب و تسکین سنگدلی خویش است و تو منزّه از تمام این امور میباشی و گناه بندگان گنهکار را در مقابل غرض یا
عوض نمیآمرزي بلکه فقط به فضل و به صرف کرم است و بدین جهت تو خیر الغافرین میباشی.
انّ رحمتک وسعت کلّ شی و انت تغفر الذنوب و تعفو عن السیّئات ف اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا انک انت الغفور الرحیم.
(155)
، ص: 144
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 144
اختیار از قوم خود هفتاد مرد بهر میقات آن کلیم اله کرد
قوم یا بودند در شک که کلام کرده با موسی مر آن ربّ الأنام
بردشان در طور تا خود بشنوند از خدا گفتار و بر وي بگروند
چون رسیدندي به میقات انکرام ابري آمد رفت موسی در غمام
که نمیدیدند او را قوم او حق به موسی آمد اندر گفتگو
چونکه موسی از غمام آمد برون گفت بشنیدند قول حق کنون
قوم گفتند این ندانستیم ما کاین کلام حق بود بیافتري
همچنان باقی بود ربی که بود جز که ببینم آن خدا را در نمود
کوه آمد زان سخن در زلزله می بمردند آنکسان از هایله
نزد بعضی رجفه در حین طلب بر هلاکت نامد ایشان را سبب
، ص: 145
بل بر ایشان ارتعاشی در رسید که شدند از زندگانی ناامید
گشت نزدیک آنکه مفصلهاشان گردد از هم منقطع در جایشان
چونکه موسی دید آن حال از خدا خواست تا دلهایشان آمد بجا
هست مروي هم که با هارون به طور رفت موسی نوبتی بهر حضور
ناگهان غالب به هارون خواب گشت خفت و در خفتن ز عالم در گذشت
صفحه 79 از 181
موسی او را غسل داد و دفن کرد آمد اندر قوم پس تنها و فرد
چونکه از هارون به پرسیدند قوم گفت او بگذشت اندر حال نوم
قوم گفتند این نباشد بر سند بل بکشتی خود تو او را از حسد
گفت با من چند تن همره شوید تا ز حالش بر تمام آگه شوید
زنده سازم مرو را تا بیخلاف خود کند بر مردن خود اعتراف
پس به او همراه شد هفتاد تن اندر آن مدفن نمودند انجمن
، ص: 146
بر دعاي موسیش حق زنده کرد ز او شنیدند آنچه بود آن چند مرد
منفعل گشتند و از حق زلزله آمد ایشان را به جان زان مسئلۀ
بعضی از ارباب تفسیر از نخست این چنین گویند و این باشد درست
کاندر آن حینی که بر میقات او رفت تا گیرد ز حق توریۀ او
برد آن هفتاد کس با خود به طور تا گوه باشند او را در امور
چونکه در میقات حاضر آمدند هم ز موسی طالب رؤیت شدند
در کمان آمد بر ایشان صاعقه جمله مردند از وقوع بارقه
بعد از ایشان حق تعالی زنده کرد بر بقا بعد از فنا زیبنده کرد
پس بهر تقدیر در آن هایله صاعقه بگرفتشان یا زلزله
گشت موسی زان جماعت ترسناك که ز وحشت گر شوند ایشان هلاك
متّهم گردد در اسرائیلیان کس ندارد باور از وي هیچ آن
، ص: 147
گفت یا رب خواستی گر بیش از این کردي ایشان را هلاك اندر یقین
مینمودي هم هلاکم در سبیل وقت غرق قبطیان در رود نیل
میکنی ما را هلاك آیا کنون کرد گر نابخردي فعلی زبون
نیست این جز امتحانت بهر ما در سؤال رؤیت از روي عما
هر که را خواهی کن گمره به آن یعنی از آن ابتلاء و امتحان
هر که را خواهی شوي هم رهنما ز امتحان از وجه تهدي من تشاء
دوست چون ما را توئی فاغفر لنا رحم کن در عین آمرزش به ما
بهتر از آمرزگارانی یقین با الهی انت خیر الغافرین
(155)
، ص: 148
[سوره الأعراف ( 7): آیه 156 ] .... ص : 148
اشاره
صفحه 80 از 181
وَ اکْتُبْ لَنا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَ نَۀً وَ فِی الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ قالَ عَذابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشاءُ وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ
( یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیاتِنا یُؤْمِنُونَ ( 156
ترجمه و شرح .... ص : 148
خداوند متعال در این آیه شریفه بیان فرموده: از جمله دعائی که موسی کلیم علیه السّلام در باره بنی اسرائیل نمود آن است که
عرض کرد: بار پروردگارا قوم من بنی اسرائیل بسوي تو توجّه نموده و به وحدانیّت ذات و صفات تو ایمان آورده و در باره آنان
زندگی نیکو و رفاه حال در دو جهان مقرّر فرما همچنانکه دعاهاي دیگر موسی علیه السّلام که در آیه گذشته ذکر شد در باره
خصوص بنی اسرائیل بود.
سپس خداوند متعال میفرماید:
گروهی که در مقام ناسپاسی برآیند و نعمت پروردگار را کفران کنند به اصول توحید معتقد نباشند و از جمله آنها تصدیق پیامبران
و کتابهاي آسمانی است آنان را عقوبت خواهم نمود.
گروهی که روز جزا و بررسی به عقاید و اعمال بشر را انکار نمایند به اصول توحید معتقد نبوده نعمت پروردگار را ناسپاسی نموده
شایسته کیفر و ، ص: 149
عقوبت خواهند بود زیرا در مقام مبارزه با ساحت پروردگار بر آمده و طریقه مخالفت و عناد پیموده مشیّت و تدبیر پروردگار در
باره این گروه آن است که آنان را به همان مقصدي که بسوء اختیار خود برگزیدهاند سوق میدهد و میرساند. لکن رحمت و
گسترش نعمت هستی عمومی است که نظام امکان بر آن استوار است و اختصاص به سلسله بشر ندارد.
رحمت و هدایت خاصه که عبارت از سعادت در دو جهان است براي خصوص اهل ایمان و تقوي مقرّر داشته نظر به اینکه این
گروه در مقام سپاس از نعمت پروردگار میآیند و جمله به هیئت استقبال ذکر شده دلالت بر دوام دارد و کتابت به معناي فرمان
است و عبارت از موهبت وجودي سعادت است.
گروه دیگر از سلسله بشر که به اصول توحید معتقد و پرهیزکار باشند رحمت و سعادت در دو جهان براي آنان مقرّر نمودهایم. از
جمله وظایف عملی در دیانتهاي آسمانی که رکن توحید معرفی شده رعایت حقوق مالی است که سهمی که به زیر دستان
اختصاص داده شده بپردازند به منظور اینکه میان طبقات اجتماع مواسات برقرار گردد و اختلاف طبقاتی نباشد و نیز از جمله رکن
ایمان و توحید در همه دیانتهاي آسمانی تصدیق پیامبران و کتابهاي آسمانی و معجزات بسیاري است که پروردگار به وسیله
پیامبران اجراء فرموده و از جمله بشارتهاي که در توریۀ و انجیل در باره دین اسلام و بعثت رسول گرامی صلی اللّه علیه و آله و سلم
ذکر شده تصدیق نمایند. اینک میفرماید:
بار الها براي ما در این دنیا حسنه یعنی حسن معیشت و نعمت صحّت و عافیت و روزي با وسعت ثابت و بر دوام بدار و در کتاب
زندگی ما ثبت ، ص: 150
فرما و در آخرت نیز حسنه یعنی نعمت ثواب جزیل و عطاي کثیر و رفعت و مغفرت در نامه عمل ما نوشته و ثبت نما ما بسوي تو
برگشتیم و تائب شدیم و به خطیره ایمان پیوستیم نه به گفتار بلکه به کردار حاضر به بندگی هستیم خداوند متعال در جواب دعا
فرمود: عذاب من به کسی میرسد که من بخواهم و مشیّت من به آن تعلق گیرد و آن کسی است که نافرمانی میکند و به کردار بد
و تبهکاري به خویشتن بد و ستم نماید و رحمت و فضل و نعمت من همه چیز را در عالم کون فراگرفته است کافر و عاصی
مسلمانان و یهودي گوساله پرست و بت پرست همه از آن برخوردارند آسمان من بر آنها سایه افکنده و در زمین من مأوي گرفتهاند
صفحه 81 از 181
از روزي من زندگی میکنند و از خیر من بهره میگیرند و من دائما آنها را به صراط مستقیم دعوت میکنم و معذلک جمعی و
پارهاي از آنان از دین من خارجند و از فرمان من سرپیچی دارند با اینکه امر چنین است اي موسی زود است که من چنانکه تو در
دعاي خود خواستی رحمت خالصه خود را براي کسانی ثبت و بر دوام خواهم ساخت که تقوي اختیار کرده از اعمال بد بپرهیزند و
از شرك و معاصی دوري جویند و زکوة مال خود بدهند حق فقراء را منظور نمایند و یا بنا به قول ابن عباس و حسن بصیري تزکیه
نفس کنند و مطیع خدا و رسولش شوند و نیز براي کسانی خواهیم نوشت و ثبت خواهیم نمود که به آیات و حجج و دلایل ما ایمان
آورند و آنها را تصدیق نمایند.
(156)
، ص: 151
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 151
بر نویس از بهر ما در این سرا نیکوئی از راحت و عیش و نوا
عیش خوش با صحّت و امنیّتی هم ز اطمینان بر اعدا نصرتی
همچنین اندر سراي آخرت نیکوئی ده در مقام و مغفرت
زان که ما سوي تو برگشتیم باز گر چه از برگشت مائی بینیاز
حق تعالی گفت اشکنجه و عذاب هر که را خواهم رسانم در عقاب
هم بهر شیء است واسع رحمتم وا رسید بر دو کون از قدرتم
پس نویسم زود بهر متقین آن کسان کز شرك پرهیزند هین
رحمت خود را که آن دارد وجوب بر خواص مؤمنین و اهل قلوب
میدهند ایشان زکوة مالها هستشان ایمان به آیتهاي ما
از فرایض سختتر باشد زکوة دوست دارد مال چون هر ذیحیات
(156)
، ص: 152
[سوره الأعراف ( 7): آیه 157 ] .... ص : 152
اشاره
الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِي یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ
الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَ َ ص رُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ
( الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ( 157
ترجمه و شرح .... ص : 152
صفحه 82 از 181
خداوند متعال در این آیه کریمه بیان میفرماید: جامعه اسلامی که شعار آنان اعتقاد به اصول توحید و پیروي عملی از پیامبر گرامی
اسلام صلی اللّه علیه و آله و سلم است به جمیع آیات اللهی از پیامبران و کتابهاي آسمانی و به احکام و بشارتهاي آنها ایمان و
تصدیق دارند.
و صفت دیگر رسول گرامی اسلام که نام و مژده رسالت او را اهل کتاب در توریۀ و انجیل خواندهاند همچنین علائم و مشخصات
او را از جمله شریعت او اسلام و قبله او کعبه و کتاب آسمان او قرآن کریم است.
ضمنا وظائف سپاسگزاري و انتظام معیشت و هم احتیاجات زندگی ، ص: 153
سعادتمندانه بشر را در پنج جمله خلاصه نموده است:
1) عموم بشر را به خداپرستی و به اخلاق فاضله و اعمال پسندیده امر مینماید و به خیر و صلاح و انتظام زندگی دعوت مینماید. )
2) جامعه بشر را از شرك و کفر و جنایت و اعمال ناسزا و زیاندار منع مینماید و از کارهائی که سبب اختلال نظام است باز )
میدارد.
3) استفاده از غذاهاي لذیذ و گوارا که مناسب با ساختمان بدن انسانی است تجویز مینماید. )
4) از غذاهاي پلید و مضرّ به بدن انسانی و ناگوار منع مینماید مانند شرب، خمر و خوردن گوشت مردار و گوشت حیوانی که )
شعار بت پرستی در آن بکار رفته است.
5) احکام دین اسلام مبنی بر سهولت است که در اثر اداء وظایف دینی دچار مشقّت نشوند از نظر اینکه وظیفه دینی فرع بر قدرت )
و تیسر است و اگر حکمی از احکام اسلام بطور تصادف سبب مشقّت فردي گردد آن حکم در آن مورد برداشته میشود همچنانکه
در دین اسلام حکمی که سبب مشقّت گردد بطور کلی تشریع نخواهد شد.
سپس میفرماید: هر که به رسول گرامی صلی اللّه علیه و آله و سلم ایمان آورد و او را گرامی بدارد و بزرگ شمرد و او را در
دعوت به توحید خالص و به اصول دین اسلام کمک و یاري نماید و به دعوت او پاسخ دهد چه از نژاد اسرائیل باشد و یا غیر آن
بطور حتم رستگار خواهد بود.
و نیز از مکتب قرآن که تعلیمات آسمانی و برنامه سوق بشر بسوي سعادت در دو جهان است پیروي نمایند.
و چون فلاح و رستگاري جامعه بشر براي همیشه بر ایمان به رسول ، ص: 154
گرامی صلی اللّه علیه و آله و سلم و پیروي از برنامه مکتب قرآن استوار است بدین نظر اهل ایمان و تقوي بطور حتم سعادتمند و
رستگار خواهند بود.
اینک میفرماید:
کسانی هستند که پیروي میکنند پیامبرانی را یعنی پیغمبري که نه میخواند و نه مینویسد و او محمد مصطفی صلی اللّه علیه و آله
و سلم است که هم رسول است از آن جهت که صاحب کتاب مختصی است که به او وحی شده است و هم نبیّ است از آن جهت
که پیام آورنده از خدا به خلق است و هم امّی است یعنی بیسواد است یا از آن جهت که منسوب به امّ القري یعنی مکّه است آن
پیغمبري که نعمت و وصف و نبوّت او را در تورات و انجیل که نزد آنها یعنی یهود و نصاري موجود است نوشته شده است و در
آنجا مییابند و علماء اهل کتاب او را میشناسند چنانکه پسران خود را میشناسند بلکه بیشتر و این پیامبر آنان را در شرع خود امر
به معروف میکند یعنی به کارهائی امر میکند که عقول رشیده میپسندد و طباع سلیمه آنها را انکار نمیکنند و آنها را نهی از
منکر مینماید یعنی از کارهائی منع میکند و باز میدارد که صاحبان عقل کامل و روح پاك آنها را ناپسند میدارند و براي آنها
طیّبات یعنی آنچه را ذوقهاي سلیم آن را پاکیزه و بیزیان میداند حلال میسازد و آنچه را که نفوس سلیمه از قبول آنها امتناع دارد
و خبیث و مضرّ میشمارد حرام قرار میدهد مانند مردار و خون و گوشت خوك و غیره و بار تکلیف شاقه و اعمال سخت و
صفحه 83 از 181
سنگینی را از دوش آنها بر میدارد مانند توبه بنی اسرائیل که قبول آن بسته به کشتن یکدیگر بود غلها و تیردي که به گردن آنها
بود میگسلد مانند بریدن پوست موضعی که با بول آلوده شده و نظائر آن که در بنی اسرائیل تشریع شده یا أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 15 ، ص: 155
حرام بودن در روز شنبه و حرمت خوردن عروق و پیه گاو و گوسفند و غیره و قطع اعضائی که مرتکب خطا میشدند و وجوب
قصاص و نگرفتن دیه و امثال آن که در امم پیشین مقرر بوده است بنابراین کسانی که به این پیغمبران ایمان آورده و تصدیق رسالت
او را کردهاند و او را با اجلال و اکرام حمایت و یاري نمودهاند و به نوري که با او نازل شده یعنی قرآن کریم تابع گشتهاند چنین
جماعتی به درجات کامل نایل و از غیر خودشان متمایزند و اینها هستند که حقا رستگارانند ناجی از عقاب و فائز به ثواب میباشد.
(157)
، ص: 156
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 156
پیروند آن مؤمنان خود بر رسول و ان نبیّ امّی کامل اصول
امّی اعنی زاده شد چو از مادرش خواند نانبوشته حق پیغمبرش
هیچ نه نبوشته و نه خوانده بود پیش پر ارزش ملایک مانده بود
آن نبی که یافتند او را به نام ثبت در توریۀ و انجیل از مقام
وصف و نامش در صحف مرقوم بود نزد ایشان رفعتش معلوم بود
مینماید امر بر معروف هم نهی از منکر خود آن صاحب علم
آن محاسن جمله را معروف دان هر قبیحی منکر است آن را بمان
عقل باشد بر محاسن رهبرت شد به ظاهر عقل کل پیغمبرت
سازد ایشان را حلال او طیّبات هم خبائث را حرام اندر جهات
، ص: 157
بار ایشان را فرو بنهد ز دوش و آن تکالیفی که شاق آمد به هوش
همچنین بردارد آن اغلال و پند که بر ایشان بود سابق در پسند
پس مر آنکه ز اسرائیلیان بگرویدند این نبی را بیگمان
غیر ایشان یا که از قوم دگر بهر تعظیمش فرو بردند سر
یاریش کردند از نزدیک و دور هم شدندش پیرو از ادراك نور
آنچنان نوري که بر وي داده شد با وي از حق بود و بفرستاده شد
قصد زان نور است قرآن مجید تا ابد باقی است با او هم پدید
تسمیه قرآن از آن آمد به نور کان حقایق راست کاشف در ظهور
این گروه ناصران و تابعان رستگارانند و مرحوم از نشان
بر ولایت گر کنی تعبیر نور نزد اهل حق بود روشن نه دور
بود آن نور ولایت با رسول کایت از حق یافت در حین نزول
صفحه 84 از 181
، ص: 158
باید اول هر نبی در صعود گردد از نور ولایت با شهود
در نبوت پس شود صاحب علم با پیامبر پس علی بود از قدم
با علی زان گفت احمد کاي علی در نهان بود تو با هر مرسلی
لیک با من در نهان و آشکار هم تو بودي هم توئی در روزگار
(157)
، ص: 159
[سوره الأعراف ( 7): آیه 158 ] .... ص : 159
اشاره
قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً الَّذِي لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ یُحیِی وَ یُمِیتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ النَّبِیِّ
( الْأُمِّیِّ الَّذِي یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ کَلِماتِهِ وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ( 158
ترجمه و شرح .... ص : 159
خداوند متعال در این آیه مبارکه پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم را مورد خطاب قرار داده و دستور میدهد که به جامعه بشر
اعلام بنما که پروردگار مرا براي همیشه به سمت رسالت بسوي جامعه بشر اعزام فرموده است و پیوسته مردم جهان را بوسیله آیات
قرآنی به دین اسلام که اساس آن توحید خالص است و نیز به پیروي از برنامه مکتب قرآن که کاملترین دیانتهاي آسمانی است
دعوت مینمایم.
از جمله آثار و فعل ساحت پروردگار آفرینش کرات آسمانی و زمین است و تنها او شایسته پرستش است و بوسیله نظام یکنواخت
همه آنها را تدبیر مینماید و در سرتاسر جهان آفرینش نظام واحدي را براي همیشه اجرا مینماید. أنوار العرفان فی تفسیر القرآن،
ج 15 ، ص: 160
همچنین فرمان او در باره اعزام رسول گرامی اسلام صلی اللّه علیه و آله و سلم براي جهان بشریت براي همیشه نافذ و مجري خواهد
بود و اعزام رسول غرض اصلی جهان خلقت است که وحدانیت و بیهمتائی ساحت کبریائی را به جهان بشریت اعلام نماید و
مظاهر آن صحنه امکان را فرا بگیرد. سپس بر حسب امر پروردگار رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم به جامه بشر خطاب نموده
و خود را به سمت رسالت و خاتمیت معرفی نموده و نیز مکتب قرآن را براي جامعه بشر در جهان بنا نهاد و برنامه آن را دسترس
عموم مردم نهاد اینک عملا مردم جهان را بطور عموم به توحید و تصدیق رسالت خود دعوت مینماید و در ضمن دعوت مردم
خود را نیز پیشوا جهانیان در عبودیت معرفی مینماید که سابقترین پیامبري است که به وحدانیت ساحت پروردگار در عالم زرّ اقرار
نموده و سایر پیامبران و فرشتگان در اثر اقرار وي وحدانیت و سپاس پروردگار را آموخته در مقام سپاسگزاري و اقرار به یگانگی
ساحت کبریائی بر آمدند و نیز به رسالت پیامبران گواهی میدهد و همچنین تصدیق کتابهاي آسمانی که قبل از دین اسلام و قرآن
کریم بر رسولان نازل شده گواهی میدهد.
صفحه 85 از 181
لذا باید بشر به حکم خرد به دعوت پیامبر اسلام پاسخ دهد و از برنامه قرآن پیروي نماید زیرا به منطق آیه هدایت یافتن بشر بر قبول
دعوت وي و بر پیروي از برنامه قرآن استوار است و اگر از آن تخلف نماید بطور حتم از هدایت بیبهره خواهد بود. اینک
میفرماید:
بگو یا محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم به تمام بشر از هر جنس و رنگی و در هر وقت و زمانی اي مردم من پیام آور خدا بسوي
تمامی شما از کافّه خلایق از جن و انس و عرب و عجم تا روز رستاخیز میباشم وَ أُوحِیَ ، ص:
161
إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ
من رسول آن خدائی هستم که سلطنت تامّ و مالکیّت کامل و تصرف بیمانع در آسمانها و عوالمی که در آنها است و در زمین و
آنچه در زمین است مختص به اوست بدون مانع و دافع و منازع او خدائی است که معبود به حقّی در عالم وجود جز او نیست و
شریکی در پرستش ندارد و غیر او هر چه هست جز وهم و خیال و خرافات نیست زیرا او خدائی است که هر جان داري را او زنده
میکند و هر بیجانی را او میمیراند حیات و موت و زندگی و مرگ فقط به دست اوست جز او کسی قادر بر زنده کردن و
میراندن نیست مردگان را پس از مرگ او زنده میکند و زندگان را او میمیراند بنابراین به چنین خدائی واحد قهار که موصوف به
هر صفت کمال و منزّه از هر گونه نقص میباشد ایمان بیاورید و بفرستاده او پیامبر امّی که هم ناخوانده میداند و هم ننوشته
میخواند پیامبري که به خداي یکتا ایمان کامل دارد و شما را امر به ایمان نکرده است مگر اینکه اولا خود ایمان آورده است و
تکلیف اضافی و زیادهاي از شما هم بر عهده اوست و آن اداي رسالت و بیان شرایع و قیام به دعوت است و همچنین به کلمات
خداوند یعنی کتب منزلۀ بر تمام رسولان که مظهر علم و رحمت او هستند و کلمات تکوینی که مظهر قدرت و حکمت او سبحانه و
تعالی میباشند ایمان دارد و او را پیروي کنید که در پیروي او امید هدایت و توفیق میرود و به پیروي رسول امّی باشد که به راه
حق هدایت شوید و از گمراهی برهید.
(158)
، ص: 162
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 162
کو به خلق اي مردمان هستم رسول بر شما یکجا ز حق اندر نزول
آنکه هست او را به تحقیق متین پادشاهی سماوات و زمین
نیست معبودي جز او بی گفتگو زنده گرداند بمیراند هم او
گو رسولم زان که دارد این صفات واحد است او در کمال خود به ذات
پس به او آرید ایمان در اصول هم بدانسان بر رسولش در قبول
اي نبیّ امّی آنکو بر خدا دارد ایمان هم به آیات خدا
بر سخنهائی که بفرستاده حق بر وي و بر انبیاي ما سبق
هم برید اي مردمان فرمان او ره مگر یابید بر عرفان او
(158)
، ص: 163
صفحه 86 از 181
[سوره الأعراف ( 7): آیه 159 ] .... ص : 163
اشاره
( وَ مِنْ قَوْمِ مُوسی أُمَّۀٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ ( 159
ترجمه و شرح .... ص : 163
خداوند متعال در این آیه شریفه در مقام سپاس از پیامبران بنی اسرائیل میفرماید که: پس از زمان موسی کلیم علیه السّلام از جانب
پروردگار به سمت رسالت و پیامبري بر مردم مبعوث و بر انگیخته شدهاند مانند داود و سلیمان و دانیال و زکریّا علیهم السّلام و از
تعلیمات غیبی بهرهمند بوده و بر طبق دین توریۀ آسمانی مردم را به توحید و پیروي از احکام توریۀ دعوت مینمودند و در اداء
وظیفه و قیام به دعوت به حق کوشا بودند و از شرك و کفر مردم را باز میداشتند و با آن مبارزه مینمودند.
برخی معتقدند که مراد آیه گروهی از پیروان دین توریۀ است که مردم را نیز دعوت به توحید و پیروي از احکام توریۀ ترغیب
مینمودند گر چه پیامبر و وصی نبودند.
این نظر مورد انتقاد است زیرا هدایت و دعوت به حق بطور اطلاق عبارت از ایصال به قرب پروردگار است و این شأن کسی است
که معصوم بوده نه به نیروي غیبی هدایت یافته باشد و امّا ارائه طریق و تعریف طریقه حق و رهبري به توحید از غیر معصوم نیز میسّر
است و هدایت حقیقی و رهبري بشر در صورتی است که هدایت ذاتی و بطور اطلاق بوده و مصون از ضلالت و گمرهی و اعتقادي
و خلقی و عملی باشد که از آن تعبیر به عصمت میشود.
و پیامبران از بنی اسرائیل مردم را به توحید دعوت مینمودند به اینکه ، ص: 164
آفریدگار را بیمانند و بیهمتا معرفی مینمودند و عدل و نظیر و مانند براي او متصور نیست و مردم را از پرستش غیر آفریدگار باز
میداشتند و نیز توحید افعالی پروردگار را به مردم تعلیم مینمودند و از آن صفت سلبی تعبیر میشود. اینک میفرماید:
و از قوم موسی یعنی بنی اسرائیل جماعتی مردم را دعوت به حق و رهنمائی بسوي حق میکردند و در احکام و قضاوتهاي خود
مراعات عدالت و میانهروي را در باره یکدیگر مینمودند و به عدل حکم میکردند.
(159)
، ص: 165
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 165
هست هم از قوم موسی امتی جمله بر یهدون بالحق آیتی
راه بنمایند بالحق متّفق و اندر آن باشند با ایشان محق
هم به وي یعنی به حق اندر عباد حکم حق جاري کنند از عدل و داد
فرقهاي بودند با عدل و حساب در زمان موسی از حکم کتاب
راسخ اندر دین و هم قائم به حق بودشان انصاف در نظم و نسق
صفحه 87 از 181
قصد یا زان امت اندر انتساب مؤمنان باشند از اهل کتاب
اشهر این باشد که چون موسی گذشت فتنه اندر قوم او بسیار گشت
روي قتل انبیاء بردند دست مؤمنان گشتند یکجا خوار و پست
خواستند از حق گروهی از خواص کز میان قومشان سازد خلاص
، ص: 166
حق رهی بنمود و رفتند آن کرام بر دیار چین به امنیّت تمام
عدل در ایمان خو کردند چون وصفشان زان کرده حق بر یعدلون
گفت پیغمبر که من آن قوم را در شب معراج دیدم جا به جا
(159)
، ص: 167
[سوره الأعراف ( 7): آیه 160 ] .... ص : 167
اشاره
وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً قَدْ
عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنا عَلَیْهِمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوي کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ
( یَظْلِمُونَ ( 160
ترجمه و شرح .... ص : 167
خداوند متعال در این آیه کریمه شرح حال بنی اسرائیل را توضیح داده و بیان میکند: از نظر اینکه یعقوب اسرائیل پیامبر علیه السّلام
دوازده فرزند داشت بزرگتر آنها به نام یهودا و کوچکتر آنها یوسف علیه السّلام بود فرزندان آنها هر یک قبیله جداگانهاي شدند
براي اینکه به یکدیگر حسد و رشک نبرند.
هنگام بیابان گردي آنان از موسی کلیم علیه السّلام درخواست آب براي آشامیدن مینمودند پروردگار به موسی علیه السّلام وحی
فرمود که عصاي خود را ، ص: 168
به آن سنگ مخصوص بزن ناگهان از دوازده محل آن آب جوشش و فوران میکرد و هر یک از آن چشمهها اختصاص به قبیلهاي
داشت و پیوسته هر یک از قبایل از چشمه مخصوص به خود استفاده نموده از آب آن میآشامیدند.
و نیز هنگام تابش آفتاب و حرارت هوا پروردگار ابر تیرهاي را بر فراز آنها قرار میداد که بر همه آن قبایل سایه میافکند.
هنگام سپیده دم تا طلوع آفتاب از فراز هوا منّ و سلوي بر بنی اسرائیل فرود میآمد و هر یک از آنها سهم غذاي یک شبانه روز
خود را میگرفتند و پروردگار به آنها منّت نهاده و از طریق غیر طبیعی غذاهاي گوارا و بدون مشقّت به آنها میفرستاد و دستور
میداد که از آنها بخورید.
ولی بنی اسرائیل از نظر لجاج در مقام کفران نعمت برآمدند و به خود ستم نموده و هرگز به ساحت پروردگار از کفران آنان نقصی
صفحه 88 از 181
رخ نخواهد داد. اینک میفرماید:
و ما قوم موسی را که پارهاي صالح و پارهاي غیر آن بودند به قسمتها و فرقههائی تقسیم و تجزیه کردیم و آنها را به دوازده فرقه
تفکیک نمودیم که هر فرقه را نظام خاص و تمیز جداگانهاي بود که به آن نامیده میشوند و زمانی که آن قوم از موسی طلب آب
کردند و تشنگی تیه آنها را فراگرفته بود ما به موسی وحی نمودیم که عصاي خود را بر سنگ بزن او عصا را بر سنگ بزد و از آن
دوازده چشمه آب جستن کرده و جاري شد و هر فرقهاي از دوازده سبط محل شرب و آبخور خود را دانست و از چشمه مخصوص
به خود مشروب میشد و چون گرماي سخت صحراي سوزان به آنها آزار میداد ما از راه رحمت و شفقت به آنها ابر را سایبان بر
سر آنها قرار دادیم ، ص: 169
که در تیه با آنها سیر میکرد و بر آنها سایه میانداخت و روزها از حرارت آفتاب در امان بودند و براي آنها خوراك بیرنج و
مشقت که ترنجبین و مرغ بریان بود فرود آوردیم و به آنان گفتیم از غذاهاي پاکیزهاي که روزي شما کردهایم بخورید و لذّت ببرید
ولی آنان کفران نعمت کردند و جور و عدوان پیشه خود نمودند و شکر واجب بجا نیاوردند و به این کفران به ما ستمی نکردند
بلکه فقط به خویشتن و بخودهاشان ظلم نمودند و موجب قطع روزي بیزحمت خود شدند.
(160)
، ص: 170
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 170
بعد شرح حال ایشان حق نمود اندر آیت ذکر احبار یهود
گفت کردیم از هم ایشان را جدا بر دو و ده سبط اندر اجتباء
گشت هر سبطی قبیله و امّتی زال یعقوب آنچه بود از حکمتی
یا که از تفریقشان باید تمیز فاضل از مفضول و هم خوار از عزیز
هم به موسی وحی شد از ما چو آب ز او طلب کردند قوم از التهاب
زن عصا بر سنگ و آب آور برون آنکه اندر تو بره داري کنون
یعنی آن سنگی که گفتت در گذار مر مرا بر دارکت باشم بکار
در زمان آورد بیرون سنگ را زان عصا را زد به وي آهنگ را
در زمان بشکافت سنگ اندر شتاب ز او ده و دو چشمه جاري شد ز آب
، ص: 171
مردمان دیدند و دانستند نبود مشرب خود را هر آن سبطی که بود
ابر را کردیم هم ما سایبان بهرشان در تیه از گرماي آن
هم بر ایشان ما فرستادیم باز منّ و سلوي بی ز رنج و اهتزاز
گفتم ایشان را خورید از طیّبات ز آنچه کردم رزقتان اندر حیاة
پس ذخیره مینهادند از نهان آنچه میآمد بر ایشان ز آسمان
زان ذخیره یا ز عصیان دگر ظلم بر ما مینکردند آن حشر
لیک میبودند در حالی که هم بودشان بر نفسهاي خود ستم
صفحه 89 از 181
(160)
، ص: 172
[سوره الأعراف ( 7): آیات 161 تا 162 ] .... ص : 172
[ترجمه و شرح .... ص : 172
ترجمه و شرح این دو آیه در آیه 58 و 59 سوره بقره که نظیر و مانند این دو آیه است نوشته شده است بطوري که موضوع آنها
یکیست هر چند ساختمان عبارت مختلف است آن هم اختلافی که دلالت بر کمال اعجاز دارد زیرا بلاغت ایراد معنی واحد به طرق
مختلفه است و در این دو آیه جاري بعضی کلمات تغییر کرده و بعض لغات دیگر استعمال شده است.
، ص: 173
توضیحات .... ص : 173
قوله تعالی: إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِي مَنْ تَشاءُ تاریخ و سر گذشت بنی اسرائیل حاکی است که مردمی خود سر
بوده و نظر به اینکه سالهاي متمادي در تحت نفوذ و استیلاي قبطیان به سر میبردند مرام بت پرستی در دلهاي آنان رسوخ داشته.
نهایت نظر به تقلید از نیاکان خود و حفظ شعار قومیّت توحید و خداپرستی را شعار قرار داده و سبب فخر و امتیاز آنان بوده و به این
عنوان خود را در جامعه بشر معرفی میکردند ولی عقیده دینی آنان بر اساس مادي و در محور محسوس دور میزد و هرگز به
حقایق و معارف ایمان نیاورده ماوراء حس و محسوس را تصدیق نمیکردند.
با دعوت و رنجهاي طاقت برساي موسی کلیم و هارون مهربان در سالهاي چندي از معرفت و خداپرستی بهرهاي نبرده جز اینکه
آفریدگار را جوهر الوهی تصور میکردند و اذهان ساده آنان بوجود واجب و ساحت کبریائی که منزّه از نقص و امکان است
نمیرسید و درك نمینمودند. با اینکه این گروه که در کوه طور بودند از گروندگان موسی علیه السّلام و برگزیده از بنی اسرائیل
بودند ولی از نظر ضعف ایمان نیروي آن را نداشتهاند که با موسی علیه السّلام در یک صف قرار گیرند و الهامات غیبی و تعلیمات
روانبخش را بیاموزند و درك نمایند. و نیز محتمل است معارف و تعلیماتی را که پروردگار به قلب موسی کلیم علیه السّلام القاء
فرموده از نظر آزمایش روان و نیروي شنوائی همرهان او نیز فراگرفته سخنان را شنیده و نزول الواح توریۀ أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 15 ، ص: 174
را بطور عیان مشاهده نمودند بدین جهت فریفته شده دل خود باخته بیدرنگ و بدون تفکر مبادرت به سؤال و درخواست ناروائی
نمودند غافل از اینکه تعلیمات غیبی را پروردگار به صورت سخن و صدا در آورده و ساحت کبریائی منزّه از تکلّم و مباشرت افعال
جسمانی است و تعلیمات دامنهدار و معجزات بیشمار موسی کلیم علیه السّلام در روان آنان اثري میگذارده از این توحید خارج
شدند.
و در آیه هدایت و اضلال را به ساحت پروردگار نسبت داده بطوري که مناسب قدس او باشد. همچنانکه بیان شده که تدبیر
پروردگار در باره تربیت و هدایت سلسله بشر یکسان است و دعوت به توحید و فضیلت را یکنواخت دسترس مردم نهاده و تفاوت
بیشماري که افراد بشر از یکدیگر دارند فقط از نظر اقتضاء آنها است که کسب نمودهاند. بدین اساس اضلال پروردگار و گمرهی
افراد خودسر هرگز ضلالت ابتدائی نیست که لایق ساحت قدس پروردگار نباشد بلکه در اثر سوء اختیاري است که بکار بردهاند و
صفحه 90 از 181
طریق مخالفت را برگزیده و ضلالت و گمرهی را پیموده و بدان سو شتابان رهسپارند و در باره آن هر لحظه تجدید نظر نموده
پیوسته مخالفت خود را تنفیذ و ابرام مینمایند و از حکم خرد و تهدید وجدان رو بر میگردانند پروردگار نیز بر حسب حکمت و
تدبیر متقن آنان را به همان مقصدي که برگزیده سوق میدهد و آنان را به هدف میرساند.
بار الها مرا به سمت رسالت بسوي این مردم اعزام فرمودي که آنها را به توحید و خداپرستی دعوت نمایم. این گروه از گروندگان و
برگزیده از بنی اسرائیل بودند و در اثر درخواست ناسزا مستحق عقوبت گشتند و آنها را کیفر و مجازات فرمودي و در اثر هلاکت
این گروه بنی اسرائیل به من ، ص: 175
بد گمان خواهند شد و مرا متهم کنند که آنها را من به قتل رسانیدهام. بار پروردگارا از جهالت و نادانی این گروه در گذر و از
عقوبت آنان صرف نظر فرما و غرض موسی کلیم علیه السّلام از طلب مغفرت آن بود که پروردگار بار دیگر آنها روان بخشد و
زنده نماید تا موسی علیه السّلام بتواند به همرهی این گروه بسوي بنی اسرائیل باز گردد و به دعوت مردم به توحید قیام نماید و به
انجام وظیفه دعوت همّت گمارد.
قوله تعالی: وَ أَنْتَ خَیْرُ الْغافِرِینَ از جمله تدبیر پروردگار در باره بشر به آن است از گناه آنان درگذرد و از مواخذه و عقوبت آنان
صرف نظر فرماید تا بتوانند به سپاس نعمتهاي پروردگار قیام نمایند.
بار پروردگارا من از مهر بر آنها اسفناك هستم تو سزاوارتر و مهربانتر هستی که بر آنها ترحم فرمائی و عذر خواهی مرا در باره آنان
بپذیري.
قوله تعالی: فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ ....
بدیهی است پاسخ ساحت پروردگار به سؤال موسی علیه السّلام و نیز اجابت دعاي او بطور عموم است همچنانکه دعاي موسی علیه
السّلام به توبه کنندگان از بنی اسرائیل اختصاص داشت ولی پاسخ پروردگار بطور عمومی است که نظام تدبیر و هدایت در باره
سلسله بشر مقتضی است گروهی که در مقام کفران نعمتی و ناسپاسی بر آیند چه از بنی اسرائیل باشند و یا غیر از آنها به عقوبت و
عذاب همیشگی گرفتار خواهند شد.
گروه دیگر از سلسله بشر که به اصول توحید معتقد و پرهیزکار باشند رحمت و سعادت در دو جهان براي آنان مقرر نمودهایم.
کتاب به معناي حکم نافذ و فرمان تخلف ناپذیر است و عبارت از ، ص: 176
ایمان به اصول توحید و التزام عملی به وظائف دینی و پرهیز از گناهان است و تقوي در دیانتهاي آسمانی رکن خداشناسی معرفی
شده همچنانکه هابیل نخستین معلم بشر در جمله کوتاهی: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ تقوي را رکن بلکه حقیقت خداشناسی معرّفی
نموده است.
قوله تعالی: الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ امّی صفت رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم است که در ادوار گوناگون زندگی
خود را بشر علمی نیاموخته و تنها از تعلیمات ربوبی و سروشها و الهامات غیبی استفاده نموده است.
در آیات کریم لقب امی فقط به رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم گفته شده با اینکه همه رسولان و پیامبران داراي روح
قدسی و معارف اللهی و احکام را از بشر نیاموختهاند و همواره از تعلیمات و الهامات غیبی استفاده نمودهاند و هر یک از رسول
صاحب دین و کتاب آسمانی مانند موسی کلیم علیه السّلام و عیسی مسیح علیه السّلام پس از مدت مدیدي که به رسالت برانگیخته
شده و جامعه بشر را به توحید دعوت مینمودند آنگاه کتاب آسمانی مانند توریۀ و انجیل بر آنان نازل شده است ولی رسول اکرم
صلی اللّه علیه و آله و سلم آغاز بعثت و رسالت وي در کوه حراء در اثر نزول سوره علق آیه: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِي خَلَقَ بوده است.
با توجه به اینکه هیچ یک از کتابهاي آسمانی مبنی بر اعجاز نبوده است ولی آیات قرآنی مبنی بر اعجاز است و از نظر بشارت و
گواهی اینکه آیات کریمه وحی آسمانی است در توریۀ و انجیل نیز از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم امّی تعبیر نموده است
صفحه 91 از 181
و شایسته لقب امّی همانا پیامبر گرامی اسلام است که با آیات معجزه آساي قرآنی با بشر سخن میگوید نه أنوار العرفان فی تفسیر
القرآن، ج 15 ، ص: 177
موسی کلیم علیه السّلام که صاحب توریۀ است.
و نیز گفته شده نظر به اینکه مکّه معظمه امّ القري خوانده شده به رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم نیز در کتابهاي آسمانی
امّی گفته شده است.
قوله تعالی: وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ.
تعبیر به حرف معه به منظور آن است که رسالت رسول گرامی صلی اللّه علیه و آله و سلم توأم با نزول آیات قرآنی بوده یعنی
هنگام نزول سوره (العلق) در آغاز وحی به رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم است به رسالت نصب شده بدین جهت آغاز
رسالت او با نزول آیات معجزه آساي قرآن توأم بوده و دعوت جهانی او نیز همواره با طنین آیات قرآنی پیوسته و توأم خواهد بود و
در باره سایر پیامبران مانند موسی کلیم علیه السّلام و عیسی مسیح علیه السّلام رسالت و قیام آنان به دعوت جامعه بشر به توحید به
استناد معجزات بوده مانند عصا که به صورت اژدها در میآید و با ید بیضاء و دست درخشان و همچنین معجزات عیسی که هنگام
نوزادگی به مردم اعلام مینمود: انّی عبد اللّه آتانی الکتاب و جعلنی نبیّا اختصاص به حاضرین داشته است و پس از مدتی کتاب
آسمانی بر آنان نازل شده که مبنی بر اعجاز نبوده است.
و کلمه نور در بعض روایات تفسیر به علی بن أبی طالب علیه السّلام شده است.
قوله تعالی: یُحیِی وَ یُمِیتُ غرض از خلقت سلسله بشر و گسترش صحنه آفرینش همانا تأسیس مکتب قرآن در جهان است و نیز
دعوت روانبخش رسول گرامی اسلام است که جامعه بشر را رهبري نماید و به پیروي از مکتب قرآن ترغیب کند و انتظام زندگی
در این جهان و نیز سعادت بشر در دو جهان بر پیروي از ، ص: 178
دعوت او استوار است. پروردگار به دانشجویان آن مکتب حیات جاودان میبخشد و به مقامی از انسانیت و سعادت میرساند و
گروهی که از قبول دعوت پیامبر اسلام تمرّد کنند از حیات انسانیت و سعادت بهرهاي نخواهند داشت.
قوله تعالی: وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ نظر به اینکه دو رکن هدایت در آیه به هیئت امر ذکر شده که جمله فآمنوا باللّه و جمله فاتبعوه
میباشد بدین نظر ذیل آیه حرف لعلّ بکار رفته است که در مورد رجاء و امید ذکر میشود و مفاد جمله آن است که اگر مردم به
دعوت پیامبر اسلام به یگانگی پروردگار و به اصول توحید ایمان آورند و دیگر از برنامه مکتب قرآن پیروي نمایند راه هدایت
پیموده در انتظار فلاح و رستگاري باشند و اگر از دعوت او تمرّد نموده و یا از پیروي برنامه قرآن خودداري نمایند بطور حتم طریق
ضلالت پیموده و از سعادت بهرهاي نخواهند داشت.
قوله تعالی: وَ إِذْ قِیلَ لَهُمُ اسْکُنُوا هذِهِ الْقَرْیَۀَ وَ کُلُوا مِنْها مسلمانان جهان باید بدانند عبرتی که از این قصههاي قرآنی به دست میآید
آن است که بفهمند خدا را با خلقش سنت و رفتاري است که تغییر و تبدیل پذیر نیست و ملّتی که به فسق بپردازد و به خود غیر
خود ستم و تجاوز کند و از دستور و کتاب و تعلیمات آسمانی خود دور افتد مآل کار او همین است که خداوند عذاب دردناکی بر
آنها نازل کند که دلها از آن به لرزه و اضطراب در آید و رجزا من السماء همین است منتها نوع آن مختلف میگردد و بر حسب
زمانها و مکانها به اشکال متباینه مختلفه ظاهر میگردد.
.« نعوذ باللّه من شرور انفسنا »
، ص: 179
روایات .... ص : 179
صفحه 92 از 181
1) تفسیر برهان نوشته: رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم از اصحاب خود سؤال نمود: آیا ایمان کدام گروهی از خلق )
عجیبتر است؟
عرض کردند: ایمان فرشتگان.
پیغمبر اکرم فرمود: فرشتگان در حیطه قدرت و اراده ساحت پروردگارند چگونه ایمان نیاورند.
عرض کردند: پیامبران. حضرت فرمود: انبیاء پیوسته از تعلیمات غیبی بهرهمند میشوند چگونه ایمان نیاورند! عرض کردند: ما
مسلمانان. رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمودند: در حالی که من در میان شما هستم چگونه ایمان نیاورید! آنگاه رسول
اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم فرمود:
مسلمانان که در زمان قارون آینده خواهند بود و معارف اللهی و احکام اسلام را در اوراق کاغذ و صحایف و کتابها مشاهده
مینمایند و با کمال انقیاد تصدیق مینمایند، ایمان آنان محققا عجیبتر است و معناي آیه وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ این است.
2) کافی در ذیل آیه الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ ..... از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده فرمود: مراد از نور در این )
آیه امیر المؤمنین علی علیه السّلام است.
3) کافی از ابو عبیده حذاء روایت کرده گفت از امام محمد باقر علیه السّلام از مراتب استطاعت و گفتار مردم سؤال کردم این آیه )
را تلاوت فرمود: وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ سپس فرمود: اي ابو عبیده أنوار العرفان فی تفسیر القرآن،
ج 15 ، ص: 180
مردم از رسیدن به گفتار حق مختلفند و تمام آنها هلاك شوند. حضورش عرض کردم: پس مراد از الّا ما رحم ربّک کیست؟
فرمود: آنها شیعیان ما هستند که خداوند ایشان را به جهت اطاعت و پیروي نمودن امام آفریده است و غرض از رحمتی که خداوند
میفرماید: وَ رَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ علم امام است و فَسَأَکْتُبُها لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ مراد ولایت و اطاعت امام است یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ
فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ پیغمبر و اوصیاء و امامان میباشند و منکر کسی است که انکار فضل امام نموده و قائل به امامت نباشد و مراد از
طیّبات اخذ علم از امام و اهل بیت پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم و خبائث بیانات مخالفین امام و مراد از ذنوب گناهانی
است که پیش از شناختن امام مرتکب شده و اغلال سخنانی است که شخص از پیش خود بدون امر و دستور خدا و امام میگوید و
هنگامی که شناخت امام و فضیلت او را خداوند برطرف میکند گناهان آن شخص را سپس میفرماید: فَالَّذِینَ آمَنُوا مراد آنهائی
هستند که به امام ایمان آوردند و دوري کردند از پیروي جبت و طاغوت که فلان بن فلان است و توبه کردند از گناهان خود
پاداش آنان بشارتی است در دنیا و آخرت و امام علیه السّلام آنها را بشارت میدهد به ظهور حضرت حجّت علیه السّلام و کشته
شدن دشمنان و وارد شدن در کنار حوض کوثر حضور پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم و ائمه معصومین علیهم السلام.
4) و نیز روایت کرده که خداوند از پیغمبران سلف عهد و پیمان گرفت که خبر بعثت پیغمبر خاتم را به امتهاي خود داده و آنها )
پیغمبر اکرم را به زبان یاري نموده و به امّتهاي خود امر کردند که آن حضرت را یاري نمایند و چون به امر پروردگار پیغمبر خاتم
رجعت فرماید پیامبران سلف همه ، ص: 181
رجعت کنند تا آنجناب را در دنیا یاري نمایند.
5) حفص بن غیاث از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمود: )
موقعی که موسی مشغول مناجات با خدا بود شیطان نزد او آمد یکی از فرشتگان به او گفت: واي بر تو چگونه امیدواري که موسی
را در این حال که به مناجات با پروردگار مشغول است اغفال کنی؟ شیطان جواب داد:
همانطور که به پدر او آدم در بهشت امید داشتم به موسی نیز امیدوارم و سخنانی که خداوند به موسی میفرمود این بود: اي موسی
نماز را قبول نمیکنم مگر از بندگان متواضع در برابر عظمتم که دل آنها پیوسته به ذکر من مشغول بوده و خائف باشند و اصرار بر
صفحه 93 از 181
گناه نداشته و حق دوستان و اولیاء مرا بشناسند موسی عرض کرد: پروردگارا آیا ابراهیم و اسحق و یعقوب از اولیاء حضرتت
نیستند؟ خطاب رسید: چرا آنها از اولیاء ما میباشند ولی منظور از دوستان که گفتم کسانی هستند که به خاطر آنها آدم و حوا و
بهشت و جهنم را خلق نمودهام.
، ص: 182
تجزیه و ترکیب .... ص : 182
قوله تعالی: وَ اخْتارَ مُوسی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقاتِنا ....
کلمه قومه منصوب به نزع خافض میباشد و در اصل من قومه بوده است. سبعین مفعول کلمه اختار میباشد. کلمه رجلا تمیز است
مفعول کلمه لو شئت که کلمه اهلا کنا بوده محذوف میباشد و جمله اهلکتهم جواب کلمه لو میباشد کلمه ایاي عطف به ضمیر
منصوب کلمه اهلکتهم است و کلمه ان به کسر همزه و سکون نون نافیه میباشد و کلمه هی ضمیري است که به کلمه الرجفۀ
برمیگردد.
قوله تعالی: قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً کلمه جمیعا حال است براي کلمه رسول و کلمه الذي له در اصل هو الذي
له بوده است.
قوله تعالی: وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً ....
کلمه اثنی عشرة که کلمه فرقۀ بوده و محذوف است: مفعول دوم کلمه قطعنا میباشد. کلمه اسباطا بدل کلمه اثنی عشرة است. کلمه
امما صفت کلمه اسباطا میباشد. کلمه ان اضرب به معناي اي تفسیریۀ است کلمه حطه خبر است براي مبتداي محذوف که کلمه
امرنا بوده باشد کلمه نغفر براي اینکه جواب کلمه قالوا و کلمه ادخلوا است مجزوم است.
، ص: